وباز اورامان
اورامانات ، پایتخت رویا و بیداری ... در
انتهای جاده آسفالته به جایی می رسی که پشت بام خانه ای، حیاط خانه ای
دیگر است . اینجا "اورامان تخت" است . روستایی با قدمت چند صد ساله با
فرهنگ و آدابی که یادگار دوران زرتشت است . سرزمین ایرانیان اصیل ، مهمان
نواز و مهربان . مردمی که بکر می زیند و عشیره ای . کوچ هنوز به سبک طبیعت
در میان این مردم معنای خود را حفظ کرده؛ از پای کوه به دامنه و ارتفاعات
بلندتر و برعکس. گونه های متعدد جانوری در این منطقه مشاهده می شود و
زیباترین آن سنجاب ایرانی است که در سکوت متین جنگل، با شیطنت هایش، شور
کودکی را یادآور می شود.غار"قوری قلعه" در اورامان، شکل و ساختار دگرگون
دارد و اغراق نیست اگر بگوییم: یکی از زیباترین غارهای جهان است.اورامان
خاستگاه قومی است که هنوز به پوشش کردی خود مقیدند.مردمان اصیل، نجیب و
استوار که در مرز ایران از شرق با کرمانشاه،از غرب با عراق ، از شمال با
کردستان همسایه اند و به ایرانی بودن خود می بالند... »
.
.
.
.
.
و آنچه سبز است ...
چه سبز است دست های جهان
و سبزینه ی رودخانه که به سنگ ها می چسبد
سبز سبز
و چشم های تو و اندیشه های من
و آنچه می دانیم که مثل برگ های درختان
سبز هستند
و سراب و تنهائی و خورشید سبز
و ماهتاب که سبزه ها را سبزتر می کند
و رفتن ما سبز خواهد بود
و مردن ما سبزتر
و به دست های آسمان می اندیشم
و آب رودخانه
و آنچه سبز است و همچنان سبز خواهند ماند
سبز سبز
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۹ ساعت 22:5 توسط نریمان
|